الغدیر ««من کنت مولاه فهذا علی مولاه»»

خاطراتی از آیة الله العظمی میرزا جواد تبریزی - اهلبیت علیه السلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اهلبیت علیه السلام
بارالها ! شکستگی ام را جز لطف و مهر تو درمان نمی کند ... آتش درونم را جز دیدارت خاموش نمی سازد و درد اشتیاقم به تو را جز نگریستن به چهره ات، بهبود نمی بخشد . [امام سجّاد علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
449185
بازدیدهای امروز وبلاگ
1881
بازدیدهای دیروز وبلاگ
540
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اهلبیت علیه السلام
لوگوی وبلاگ
اهلبیت علیه السلام
بایگانی
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
دی 1386
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
پیوندهای روزانه

مجله الکترونیکی چارقد [22]
تالار گفتمان رهپویان ایران [114]
اسلام و آرزوهای صورتی من [90]
اولین فرهنگ الکترونیک فارسی [112]
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت [143]
دانلود کتاب [397]
پاسخ به سوالات شرعی [104]
کتابخانه تخصصی [155]
آخرین جملات قصار از بزرگان دنیا اضافه شده [153]
مذهبی [141]
از آنتونی رابینز تا موفقیت [231]
[آرشیو(11)]

لینک دوستان

مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
مجنون
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
مجموعه نامهای ایرانی
معجزه قرآن و ادعیه

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

اسلام علیک یا ابا عبد الله

تصویر تصویر تصویر تصویر تصویر

نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت) اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج

عنوان متن خاطراتی از آیة الله العظمی میرزا جواد تبریزی سه شنبه 87 اردیبهشت 3 ساعت 12:52 صبح

خاطراتی از آیة الله العظمی میرزا جواد تبریزی


میرزا جواد تبریزی

شفا گرفتن از امام رضا علیه السلام

راوی: فرزند معظم له

در سال 1370 مرحوم میرزا درد پای شدیدی گرفتند؛ به طوری که نشستن بر روی زمین برایشان مشکل شده بود. بعد از مطلع شدن بعضی از نزدیکان، صندلی و میز برای مرحوم میرزا تهیه کردند، این ناراحتی با سفر مرحوم میرزا به مشهد مصادف شد. مرحوم میرزا می‎گفتند: به حرم که رفتم؛ کنار ضریح نشستم و از حضرت امام رضا علیه السلام خواستم مرا شفاء دهد که عذاب می‎کشم. بعد از توسل به آن حضرت احساس کردم درد پایم آرامش پیدا کرده است و وقتی از کنار ضریح بلند شدم، اصلاً دیگر احساس درد نکردم و هیچگاه دیگر آن نقطه درد نگرفت و امام تفضل نمود و شفا داد.

 

امام زمان(عج) در تشییع پیکر میرزا جواد تبریزی

راوی: حجت الاسلام معجزاتی

دو شب قبل از تشیع جنازه مرحوم میرزا جواد تبریزی (ره) یکی از طلاب می‎گوید: قصد کردم صبح زود از قم عازم اصفهان شوم. ناگهان در عالم خواب مشاهده کردم که تشییع جنازه در قم برگزار شده و حضرت ولی‎عصر(عج) در تشییع جنازه در قم برگزار شده و حضرت ولی عصر(عج) در تشییع جنازه حاضر هستند. این طلبه می‎گوید: از خواب بلند شدم؛ ناگهان شب بعد اعلام کردند که مرحوم میرزا(ره) از دنیا رفته است و فهمیدم که حضور ولی‎عصر(عج) در قم به واسطه رحلت این عالم ربانی است که تمام وجود و هستی خود را در راه دفاع از حریم ولایت و اهل بیت علیهم السلام صرف کرده است.

 

ایشان دائم الذکر بودند

راوی: فرزند معظم له

یکی از خصوصیات میرزا این بود که اگر سوار ماشین می‎شد مشغول ذکر و تلاوت قرآن می‎شدند و هیچگاه وقت خود را به صحبت در موارد دنیا نمی‎گذراندند. ایشان ابتدا که سوار ماشین می‎شد، قرآن تلاوت می‎کرد و بعد از فراغت از قرآن، مشغول ذکر می‎شدند و همواره دائم الذکر بود و حتی در ترددی که بین شهرها یا ماشین می‎کردند، از وقت خود جهت ارتباط معنوی و کسب اجر و ثواب بهره می‎بردند و دیده نشد مرحوم میرزا در وقتی که تردد می‎کند بی ذکر باشد. گاهی هم به اطرافیان تذکر می‎دادند که خدا را یاد کنید، توسل کنید و اگر از ذکر فارغ می‎شدند، به سوال شرعی جواب می‎دادند یا قضایایی را ذکر می‎کردند که باعث تنبه انسان می‎شد.

 

خواب میرزا جواد تبریزی

راوی: فرزند معظم له

یک روز صبح مشاهده کردم که مرحوم میرزا بسیار شاد هستند وقتی از ایشان سوال کردم که آقا به نظر می‎رسد که الحمدالله امروز سرحال هستید مرحوم میرزا فرمودند: دیشب در عالم خواب مرحوم استاد الفقها، و المجتهدین سید خوئی را مشاهده کردم و حدود ربع ساعت با من صحبت کرد و در عالم خواب خیلی صحبت‎ها که سال‎ها در جواب آن مانده بودم، انجام دادیم. ناگهان مرحوم سید خوئی (ره) سوال کردند: چرا کتاب رجال را کامل نمی‎کنم. گفتم که دیگر حال ندارم و به خاطر مریضی نمی‎توانم به پایان برسانم. ایشان فرمودند: شما شروع به تکمیل رجال کن شما را کمک خواهند کرد.

بعد از آن روز، مرحوم میرزا(ره) رجال را ادامه داد و توانست با توضیح به بعضی شاگردان آن را پایان برساند.

 

علم به نیاز یک طلبه

راوی: حجت الاسلام گلستانی

عادت این جانب بر این بود که صبح‎ها، به دلیل نزدیکی منزل ما با حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام به حرم مشرف می‎شدم و در نماز جماعت شرکت می‎کردم، مظعم له نیز، همه روزه صبح‎ها چه زمستان و چه تابستان، پیاده از منزلشان تشریف می‎آوردند، ابتدا به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام جهت تهجد و خواندن نافله شب و سپس به طرف مسجد امام حسن عسکری علیه السلام مشرف می‎شدند و نماز صبح را در آن جا اقامه می‎کردند. ایشان علاوه بر حرم مطهر، علاقه خاصی به مسجد امام حسن عسکری علیه السلام داشتند و در هوای سرد و گرم در آن مسجد حاضر می‎شدند. توسل نیمه شب مرحوم میرزا(ره) عجیب بود. ایشان با اخلاق و ارادت در آن نیمه شب با خدای خود سخن می‎گفت و درد دل می‎کرد و راز و نیاز می‎کرد.

یک روز در ایام زمستان که هوا بسیار سرد بود، از تهران به بنده تلفنی شد که باید به تهران بیایی. به این فکر بودم که برای مسافرت به تهران مبلغی را نیاز دارم و با خدا زمزمه می‎کردم و می‎گفتم: خدایا تو اگر بخواهی در این وقت که قبل از طلوع آفتاب است، به بنده مبلغی برسانی، توانایی. در این اندیشه بودم که رهسپار حرم مطهر شدم. پس از اقامه نماز به خانه برمی‎گشتم. مرحوم میرزا(ره) را در جلوی بازارچه گذرخان دیدم. مشاهده کردم که ایشان از دور می‎آیند. قبل از این که بنده به ایشان برسم، ایشان ایستادند و عبایشان را که بر سر کشیده بودند، بر روی دوش انداختند؛ گویی منتظر من ایستاده بودند. زمانی که به هم رسیدیم، شال گردن خود را باز کردند و دست در جیب نمودند و به من فرمودند: «کمی صبر کن!» مبلغی را از جیب خود در آوردند و به من دادند، چشم‎هایم پر از اشک شد و در دل خود گفتم: خدایا! تو رزق و روزی مرا در بین الطلوعین در دست یک مرجع بزرگوار قرار داده‎ای.

وقتی پول را شمردم دیدم به اندازه سفرم است. آنگاه قدر و منزلت میرزا (ره) بیش از قبل برایم معلوم گردید. ایشان واقعاً از اوتاد و مقربین بود که اینگونه با اخلاص و با تمام وجود در خدمت دفاع از مبانی اهل‎بیت علیهم السلام بود و خود بارها شنیدم که مرحوم میرزا (ره) در آن نیمه شب حلّال مشکلات بسیاری از طلاب و فقرا است ایشان در نیمه شب بسیار دقیق بودند که اگر حاجتمندی است، او را یاری کند حتی به طلابی که در داخل حرم مشغول عبادت بودند توجه داشت. اگر طلبه‎ای را می‎دید که زیاد نماز می‎خواند، به نحوی او را کمک می‎کرد، زیرا متوجه می‎شد که در حال خواندن نماز استیجاری است.

 

منبع:

عالمان شهر اخلاق، سرپرست گروه مولفین سید محمدمهدی طباطبایی.


نظرات شما ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ضربالمثلهاى قرآنى
تاثیر خوش اخلاقی
توصیه های عرفانی امام خمینی(ره) به جوانان
ذکر خدا چگونه حاصل می شود؟
به امام زمانت عشق بورز
موت اختیاری _ حضرت آیت الله العظمی بهجت
انا لله و انا الیه راجعون _ حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت «
گفتگو با آیتالله مصباح یزدی درباره زندگى آیتالله العظمی بهجت
اسلحه شیطان کش
اثبات امامت حضرت زهرا !
درمان بیماری "زیاد حرف زدن"
جن هم ایمان آورد ولی تو چی! - شناختنامه قرآن 50
چرا به او می گویند «شهید اول»؟
شگفتی های ریاضی قرآن
روز معلم گرامی باد _ شهید مطهری
[عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی'>http://www.parsiblog.com/">پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJhttp://khafansara.parsiblog.com/">MehDJ

سایت الغدیر   من کنت مولاه فهذا علی مولاه فروشگاه اینترنتی ارزان سرا